سلام مرودشت،سیدمحمداژیراک– مسیر آموزش های مجازی،با وجود چشم اندازهای اولیه دستخوش تلاطم هایی شده است.تعهدات شغلی و محدودیت های محیطی عاملی جذاب درگسترش این چنین آموزش هایی بوده است،اما به تدریج بدلیل حس انزوایی که در دانش پذیران شکل می گیرد،اغلب تمایل چندانی برای ادامه این مسیر ندارند.
در تقسیم بندی اولیه می توان آموزش را به ۴ محور تقسیم بندی کرد:محتوای آموزشی،ابزارهای آموزشی،آموزش دهنده و آموزش گیرنده.در آموزش مجازی ،محتوا و ابزار محور قرار می گیرند و دو مقوله آموزش دهندگان و آموزش گیرندگان به حاشیه می روند.
دونالد تاپسکات در دهه ۹۰ میلادی با اشاره به روش های آموزش های دیجیتالی رایج شده در آن سال ها،از تحولی بنیادین خبر میدهد که تاکید اصلی آن بر آموزش به جای یادگیری است.فرایندی که تابع شرایط محیطی است.
یادگیری مبتنی بر وب به عنوان شاخه ای از یادگیری مجازی و آن هم زیرمجموهخ یادگیری از راه دور تعریف می شود.دیدگاه فرایندی تاپسکات دیجیتالیسم، ۸ تغییر را در فرایند یادگیری ایجاد کرده است:
۱.تغییر از یادگیری خطی به فرارسانه ای
۲.تغییر از آموزش صرف به تولید دانش
۳.تغییر از آموزش معلم محور به آموزش یادگیرنده محور
۴.تغییر از حفظ طوطی وار مطالب به یادگیری چگونگی اکتشاف و یادگرفتن
۵.تغییر از یادگیری از دوران تحصیل به یادگیری مادام العمر
۶.تغییر از روش یادگیری یکسان برای همه به روش های متنوع و مختلف برای افراد مختلف
۷.تغییر از یادگیری ملال آور و آزار دهنده به یادگیری فرح بخش و سرگرم کننده
۸.و تغییر از معلم انتقال دنده اطلاعات به معلم تسهیل کننده تولید دانش و کمک کننده به یادگیرنده.
نتیجه این تغییرات بدون شک به تحول در نظام تعلیم و تربیت منتج خواهد شد.
برای آموزش مجازی به مانند آموزش سنتی در یک جامعه مجازی نیازمند یک سری مقدمات ، سازمان ،ویژگی ها و زیرساخت هایی است.
پیش از شروع آموزش های مجازی به یک سری مراحل بایستی توجه کرد:
۱.طراحی زیرساخت های آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات به منظور تدارک سخت افزارها و نرم افزارهای مورد نیاز به مانند زیرنظام های سخت افزاری و نرم افزاری جامعه واقعی.(به مانند وزارت آموزش و پرورش،مدارس و میز و صندلی دانش آموزش در آموزش سنتی)
۲.فراهم کردن زمینه های کاربرد فاوا در فرایند یادگیری_یاد دهی و تولید مواد آموزشی سایبری(شبیه کتب درسی در آموزش با رویکرد سنتی)
۳.تدوین نظام ارزشیابی با تاکید بر مدیریت کنترل کیفیت،پیگیری و بازخورد سریع.
شروع آموزش مجازی نیازمند صرف هزینه های گزاف است و برخلاف تصور اولیه،پایین بودن هزینه دسترسی در این حوزه چندان اثبات شده نیست.چرا که برای ایجاد ساختارهای آموزش مجازی حجمی از سرمایه گذاری ها باید سرازیر شود،تا این مسیر فعال و بروز شونده باقی بماند.
از جمله ویژگی های ذاتی آموزش های مجازی،ایجاد فاصله میان آموزش دهنده و آموزش گیرنده است و دانشجو ناگزیر برای افزایش یادگیری فرایندی تعاملی میان خود،استاد،دانشجویان و منابع محتوایی دیگر ایجاد کند.
ویژگی دیگر چرخش آموزش از مرتبه یک امتیاز به سمت یک حق است؛پس زمینه های تفکرات اومانیستی ،تفکر مدرن را به این سمت سوق داده است که موضوع آموزش به عنوان کالای عمومی و شبه عمومی(مانند امنیت)مبدل گردد تا جایی که به یک شعار ملی تبدیل شده است.
ویژگی بعدی،متن محور بودن آموزش های مجازی است که نیاز به تولید محتوای آموزشی متناسب با این فضا را مسئله ای محوری می کند.
فناوری های دیجیتال بدون نیاز به عبور از موانع یا کسب راهنمایی های اولیه،پایشان به درون مدرسه بازشده است و این تصورساده انکارانه که می تواند تمام مسائل به کمک آن ها حل شود.نوجوانان همانگونه که در بازارها می چرخند و با جیب خالی به تماشا می نشینند،در شبکه نیز می گردند و همه چیز برایشان حکم مقصد دارد؛چون مقصدی پیش رویشان نیست و فقط در حال رفت و آمدند!آنانن برای حل تکالیف درسی خود راه حل ساده و کمک هزینه ای را بیابند و با مراجعه به موتورهای جست و جوگر همه پاسخ ها را به دست می آورند.این کار سبب زیبا و جذاب تر شدن تلاش ها خواهد شد؛چرا که هرچیزی با رایانه سروکار داشته باشد،ظاهری زیبا تر خواهد گرفت.اینجا نوعی از مدگرایی محل توجه است و دانش و آموزش انتقال داده شده در درجه دوم اهمیت است که نگران کننده است.
نکته قابل توجه در رویکرد سرگرمی سازی آموزش است؛نکته بسیار مهم این است که نرم افزارهای متنوع و آموزشی به دنبال راه حل هایی پیش پا افتاده و ساده اند و چنین برنامه ای یادگیری را به امری تفننی و غیرجدی مبدل می سازد.در اینجا فضای مجازی نمایش دهنده و ایجاد کننده فروشگاهی بزرگ و جهانی است و کنش اشیای این فروشگاه موضوعات متعددی را به بچه ها یادآور می شود،که یکی از آن ها (محدودیت های ناشی از فقر)است.محدودیتی نپذیرفتنی از جانب کودک که ابتدا در جامعه مجازی نظام طبقاتی را بازتولید می کند و سپس مرز میان واقعیت های زندگی و خواسته های کودکانه تخریب شده و کودک را دچار نوعی روان پریشی و شخصیت سازی توهمی می کند.
خلط مرز مدرسه و جهان باعث فرو ریختن مرزهای مدرسه و دانشگاه شده است،بگونه ای که محدودیت ها و ممنوعیت ها مورد توجه نیست.دانش آموز از دیوار مدرسه فرار کرده و تجلی عینی چنین تصوری،همراه بردن تلفن همراه است.با فزون شدن اطلاعات نوجوانان و جوانان،آنان به حس برتری نسبت به معلم و اولیای خود دست پیدا می کنند.جا به جا شدن جایگاه مربی و دانش آموز و زیرسوال رفتن احترام های نهادی والدین از سوی فرزندان و درنهایت عدم تاثیرپذیری،نسل سرکش و کنترل ناپذیز پرورش خواهد یافت.(مرجع شدن شبکه در تعلیم و پرورش)
به نظر می رسد در قبال جایگاه آموزش های اراِئه شده در فضای جامعه با زیست مجازی،در نظر گرفتن مبانی قومیتی نیز اهمیت دارد.هرچند این موضوع با این دقت در ایران مطالعه نشده . براساس تحقیقی که در ایالات متحده آمریکا صورت گرفته تفاوت قابل توجه ای میان دانشجویان آسیایی تبار و آنگلوساکسون(نژاد آمریکایی انگلیسی)،تفاوت هایی در برداشت آن ها از بحض های گروهی و میزان تمایل به آن،اطمینان به جامعه مجازی برای دریافت اطلاعات و … .این تفاوت های مرتبط با نژاد ،با توجه به گستره جغرافیایی ایران بر فرایند آموزش مجازی موثر بوده و بایستی بطور کامل بررسی و شناسایی شوند و میزان اعتبار آموزش های مجازی در استان های مختلف مورد پایش قرار گیرد.